ساختار اصلی دوربینهای عکّاسی دیجیتال شبیه به دوربینهای عکّاسی فیلمی (آنالوگ) است. در دوربینهای آنالوگ تصویر بر روی یک قطعه فیلم نگاتیو ثبت میشود ولی در دوربینهای عکّاسی دیجیتال به جای فیلم، صفحه حسّاس به نور دیجیتالی (سنسور) قرار گرفته است بطوریکه نور پس از عبور از عدسی (لنز) و سایر قسمتهای دوربین مثل دیافراگم و شاتر، به سطح سنسور برخورد میکند و طی فرایندی الکترونیکی، عکس به شکل یک فایل دیجیتال در داخل حافظه دوربین ذخیره میشود.
دوربینهای عکّاسی دیجیتال انواع مختلفی دارد ولی در اکثر آنها مکانیسم اصلی ثبت عکس مشابه است. از لنز برای فوکوس کردن (واضح سازی) نور بر روی صفحه کانونی دوربین عکّاسی (محلّ قرار گیری سنسور) استفاده میشود و با باز و بسته کردن روزنه دیافراگم و همچنین تغییر مدّت زمان باز بودن شاتر، اندازه و نحوه تابیدن نور مورد نظر به سنسور مشخّص میشود.
همه دوربینها از یک بدنه اصلی[1] تشکیل شدهاند که عناصر مختلف دوربین در داخل آن و بر روی آن قرار گرفته است. بر اساس نوع دوربین عکّاسی و کاربردهای آن، این بدنه به اشکال مختلفی ساخته میشود. در دوربینهای تک لنز انعکّاسی (DSLR) قابلیت تعویض لنز وجود دارد و همچنین عکّاس میتواند از داخل منظرهیاب[2] کادر تصویر خود را قبل از ثبت عکس ببیند.
نحوهی ثبت تصویر در دوربینهای عکّاسی تک لنز انعکّاسی (DSLR)
دوربین دیجیتال تکلنزی بازتابی[3] یا بهصورت مخفف DSLR یک دوربین دیجیتال است که از یک سیستم آینهای مکانیکی و منشورِ پنج وجهی (پنتاپریسم) برای هدایت نور از لنز به یک منظرهیاب نوری در پشت دوربین استفاده میکند.مسیر عبور نور در دوربینهای عکّاسی DSLR به این صورت است که نور بازتاب شده از سـوژه، از میان لنز عبور میکند و پس از برخورد با آینه و عبور از داخل منشور، از داخل منظرهیاب توسّط چشم عکّاس دیده میشود. در این نوع دوربینها عکّاس دقیقاً همان چیزی را میبیند که در صورت گرفتن عکس در دوربین ثبت میشود. به عبارتی عکّاس از میان لنز به سوژه نگاه میکند.
با فشردن دکمه شاتر، آینه انعکّاسی به سمت بالا میرود، سپس پرده شاتر باز میشود و نور بازتابی از سوژه به سنسور دوربین برخورد میکند. اشعههای نور توسّط سنسور جذب شده و به امواج الکترونیکی تبدیل میشود و پس از پردازش بهصورت تصویری الکترونیکی در حافظه دوربین ذخیره میشود.
اجزای اصلی در ساختار دوربینهای تک لنز انعکّاسی (DSLR)
سنسور (Sensor)
سنسور یا حسگر تصویر بخشی از سختافزار دوربین است که نور را دریافت و بهصورت الکترونیکی به پردازشگر دوربین انتقال میدهد. درنهایت نور دریافت شده بهصورت الکترونیکی پردازش و در حافظه دوربین ذخیره میشود. کیفیت تصویر به اندازه سنسور و تعداد پیکسلهای موجود در آن بستگی دارد. در دوربینهای مختلف سنسورهایی با اندازه و نوع مختلف موجود میباشد. سنسورهای بکار رفته در دوربینهای عکّاسی عمدتاً با استفاده از صفحات سیلیکون بهعنوان ماده اصلی ساخته میشود. هر سنسور به بخشهای خیلی کوچکی تقسیم میشود که به هر واحد از آنها یک فوتوسایت[4] میگویند. در واقع هر فوتوسایت معادل با یک پیکسل در تصویر میباشد. البتّه بطور شایع از لفظ پیکسل به جای فوتوسایت استفاده میشود.
هر سنسور از چندین میلیون فوتوسایت تشکیل شده است. هر فوتوسایت را فوتوسل[5] هم میگویند. هر فوتوسایت یک واحد حسّاس به نور است که فوتونهای نوری که به سطح آن برخورد میکند را جمع کرده و به امواج الکتریکی تبدیل میکند. هر چه نور بیشتری به یک فوتوسایت برخورد کند، شارژ الکتریکی خروجی از آن بیشتر خواهد بود. در پایان نوردهی، سیستم پردازشگر دوربین با توجّه به سیگنالهای دریافتی از فوتوسایتها، مقدار نور دریافت شده و نحوه توزیع آن بر سطح سنسور را ارزیابی میکند و پس از پردازش اطلاعات، تصویر را بهصورت فایل الکترونیکی در حافظه دوربین ذخیره مینماید.
هر چه تعداد پیکسلها در سطح سنسور بیشتر باشد، جزئیات و کیفیت تصویر بالاتر میرود. البتّه این موضوع تا اندازه خاصّی از سطح سنسورها صدق میکند. از یک اندازهای به بعد با افزایش تعداد پیکسلها از کیفیت تصویر نهایی کاسته خواهد شد چون که اندازه پیکسلها خیلی کوچک شده و ظرفیت دریافت نور آنها کم میشود. «البتّه این نکته با پیشرفت تکنولوژی روز به روز بهبود بسیار چشم گیری داشته امّا تا به امروز پا برجا بوده است»
حسّاسیت سنسور[6] به نور در اکثر دوربینهای دیجیتال قابل تغییر است و میتوان با افزایش حسّاسیت سنسور امکان عکّاسی در نور کم را ایجاد نمود. البتّه هر چه حسّاسیت سنسور افزایش یابد، از کیفیت تصویر ثبت شده در دوربین کاسته خواهد شد. میزان حسّاسیت سنسور دوربین دیجیتال به نور را با عدد ISO نمایش میدهند. با افزایش ISO در دوربین عکّاسی، میزان نوری که به سنسور برخورد میکند توسّط سیستم دیجیتال دوربین بیشتر تقویت میشود و در هنگام ثبت بهصورت نور تقویت شده درک میگردد.
فوتوسایتها به خودی خود رنگ را تشخیص نمیدهند و سیگنالهای الکتریکی دریافتی از آنها میتواند بر اساس شدّت نور برخورد یافته به هر فوتوسایت تصویری متشکل از پیکسلهایی با طیفی از سیاه تا سفید تولید نماید. برای ایجاد تصویر رنگی، بر روی سطح سنسور نوعی فیلتر رنگی میکروسکوپی قرار داده میشود که از سه رنگ آبی، قرمز و سبز (رنگهای اصلی) تشکیل شده است، بطوریکه بر روی هر یک از فوتوسایتها یک فیلتر رنگی قرار میگیرد و فقط اجازه عبور نور با همان رنگ را میدهد. به این طریق هر فوتوسایت فقط اطلاعات یکی از رنگها را دریافت میکند. با دریافت اطلاعات فوتوسایتهای کلِّ صفحه سنسور و پردازش اطلاعات آن امکان ثبت تصویر رنگی فراهم میشود.
شایعترین نحوه چیدمان فیلترهای رنگی بر روی خانههای فوتوسایت به این صورت است که فیلترهای سه رنگ اصلی بهصورت شطرنجی طوری بر روی فوتوسایتها قرار گرفتهاند که تعداد فیلترهای سبز دو برابر هر یک از فیلترهای قرمز یا آبی میباشد که به آن چیدمان بایر[7] گفته میشود.
دو برابر بودن فیلتر سبز نسبت به دو رنگ قرمز و آبی به این علّت است که چشم انسان به تغییرات کوچک در طول موج رنگ سبز بیشتر از دو رنگ دیگر حسّاس است. با افزایش فیلترهای سبز در سطح سنسور، اطلاعات رنگی که از سنسور اخذ میگردد با آنچه چشم انسان دریافت میکند نزدیکتر میشود. بیشتر بودن رنگ سبز موجب میشود میزان نویز[8] تصویر کمتر شود و در نهایت تصویر دارای جزئیات بیشتری باشد. دوربینهایی که در آنها فیلترهای رنگی با کیفیتتری بر روی فوتوسایتها بکار رفته است، دقّت رنگی بیشتری خواهند داشت.
در سنسور دوربینهای دیجیتال، بر روی هر یک از فوتوسایتها نوعی لنز میکروسکوپی قرار گرفته است که به آن میکرولنز[9] میگویند. این میکرولنزها باعث میشوند که نور بیشتری توسّط هر فوتوسایت جمعآوری و در نتیجه سیگنالهای قویتری توسّط آنها ایجاد گردد.
بر روی اکثر سنسورها دو لایه فیلتر شامل فیلتر تصحیح فرکانس یا ضدّ دندانهای شدن[10] و فیلتر حذف مادون قرمز[11] قرار گرفته است. فیلتر تصحیح فرکانس[12] که به آن فیلتر پایینگذر نوری[13] (OLPF) و همچنین فیلتر تارکننده[14] نیز گفته میشود، با از بین بردن فرکانسهای نوری خاص از طریق محدود سازی پهنای[15] باند سیگنالهای ورودی نور و جلوگیری از برخورد آنها با سطح سنسور باعث نرم کردن امواج نور ورودی به دوربین میگردد. به عبارت دیگر این فیلتر از عبور امواج نوری با فرکانس بیشتر از اندازه تعیین شده (سیگنالهای High) جلوگیری مینماید. برای کنترل فرکانسهای نامطلوب در امواج نوری معمولاً بر روی سنسورها دو عدد از فیلترهای پایین گذر نوری (OLPF) قرار داده میشود.
استفاده از این فیلتر با ایجاد اندکی تاری[16]، موجب کاهش تیزی (شارپنس[17]) به میزان خیلی کم در تصویر میشود. این فیلتر از دندانهای شدن لبههای خطوط در تصویر جلوگیری میکند. از کاربردهای این فیلتر کاهش یا از بین بردن پدیده مویر[18] (موجهای رنگی ناخواسته در تصویر است که معمولاً هنگامی که خطوط موازی و نزدیک به هم در تصویر وجود دارد ایجاد میگردد) میشود. فیلتر حذف مادون قرمز[19] میزان زیادی از امواج مادون قرمز موجود در نور را قبل از اینکه به سنسور برسند حذف مینماید. نورهای مادون قرمز میتوانند بر روی کیفیت تصویر و ایجاد رنگهای غیرطبیعی تأثیر بگذارند.
تأثیر تعداد و اندازه پیکسل در کیفیت تصویر
هر چه تعداد پیکسلها در سطح سنسور بیشتر باشند جزئیات تصویر بالاتر میرود. ولی این مسئله به اندازه سطح سنسور نیز بستگی دارد. اگر در یک سطح ثابت از سنسور، تعداد پیکسلها افزایش یابد، به این معنی است که در قبال افزایش تعداد، اندازه هر پیکسل کوچکتر شده است. از یک حدّی به بعد اگر پیکسلها کوچکتر شوند، اندازه حداکثر حجم نور دریافت شده توسّط آنها کاهش مییابد و در نتیجه ظرفیت دریافت نور و همچنین توان دریافت شدّتهای مختلف نور در آنها کاهش خواهد یافت. در این حالت اصطلاحاً محدوده دینامیکی[20] سنسور کاهش یافته است. پیکسلهایی که اندازه آنها بزرگتر است میتوانند شدّتهای مختلفی از مقادیر نور را اندازه بگیرند. بنابراین محدوده دینامیکی بیشتر و نویز کمتری ایجاد میکنند. وجود محدوده دینامیکی بالاتر، نشان دهنده ثبت جزئیات بیشتر و نسبت کنتراست بالاتر در تصویر است. در این حالت طیف وسیعتری از تونالیتههای رنگی مختلف در تصویر قابل ثبت میباشد. (البتّه نیکون با معرّفی دوربین D810 و D850 و فوجی با GFX100 همانند هاسدبلاد بارها نشان دادهاند که با پیشرفت روز افزون تکنولوژی در الکترونیک (با ساخت پردازنههای قدرتمند و پر سرعت چند هستهای جهت پردازش الگریتمهای خاص) و سنسورها بسیار پیشرفته (با تعداد بیشتر پیکسل در سطح سنسور) توانستهاند تا میزان نویز در ISOهای بسیار بالا را تا حدّ فوق العادهای کاهش دهند).
در دوربینهای عکّاسی مختلف، از سنسور با اندازههای گونـاگون اسـتفاده میشود. سنسورهایی که در دوربینهای دیجیتال اوّلیه وجود داشت دارای ظرفیت کمتری بودند ولی در طی تکامل دوربینهای عکّاسی دیجیتال سنسورهایی با پیکسلهای بیشتر طرّاحی و ساخته شد، بطوریکه در حال حاضر حتّی در دوربینهای کامپکت، سنسورهایی تا 24 مگاپیکسل نیز استفاده میشود.
سنسورها بر اساس اندازهای که دارند دارای تعداد پیکسلهای مختلفی هستند و به همان اندازه میتوانند جزئیات تصویر را ثبت نمایند. اندازه سنسورها عموماً در مقایسۀ با اندازه یک قطعه فیلم 35mm که تحت عنوان تمام کادر[21] نامیده میشود در نظر گرفته میشوند. سنسور قطع استاندارد تمام کادر به اندازه 24×36 میلیمتر است. اندازه بقیه سنسورها معمولاً نسبتی از آن را تشکیل میدهند.
سنسورهای با قطع APS-C اندازهای معادل 8/15×6/23 میلیمتر (در برند Nikon) و یا 8/14×2/22 میلیمتر (در برند Canon) دارند و یکی از شایعترین اندازههای سنسور هستند که در دوربینهای قطع کوچک و DSLRهای نیمه حرفهای استفاده میشوند. قبلاً شرکت کانُن سنسورهای APS بزرگتری در دوربینهایش بکار میبرد که به نام APS-H نامیده میشد و اندازه آن 6/18×9/27 میلیمتر بود که امروزه کاربرد کمتری دارند.
گاهی بعضی از عکّاسان قدیمیتر به این نوع دوربینها که دارای سنسورهای APS هستند اصطلاح نیم کادر[22] اتلاق میکنند. اصطلاحی که در زمان دوربینهای آنالوگ فیلمی رایج بوده است. در دوربینهای فیلمی نیم کادر، اندازه فیلم مورد استفاده معادل نصف اندازه فیلم دوربینهای تمام کادر (یعنی به اندازه 18×24 میلیمتر) بوده است و به این علّت که سنسورهای APS نیز سایزی نزدیک به آنها دارند گاهی برخی افراد چنین لفظی برای آنها نیز بکار میبرند. اصولاً اصطلاحی که در حوزه عکّاسی دیجیتال برای سنسورهای کوچکتر از سنسورهای تمام کادر (Full Frame) امروزه بکار میرود اصطلاح سنسور برش خورده (Crop Sensor) است.
ضریب برش سنسور
ضریب برش[23] عبارت است از نسبت اندازه سنسور دوربین به اندازه سنسور تمام کادر. بنابراین هرچه این نسبت بزرگتر باشد به این معنی است که اندازه سنسور کوچکتر است. دوربینهای عکّاسی با سنسوری تمام کادر (با ابعداد سنسور 24×36 میلیمتر) ضریب برش معادل یک میباشند. عدد ضریب برش از مقایسۀ قطر اندازه سنسور نسبت به قطر سنسور تمام کادر سنجیده میشود.
سنسورهای با قطع APS-C که بطور شایعی در دوربینهای دیجیتال استفاده میشوند که دارای ابعادی معادل 8/15×6/23 میلیمتر هستند مانند دوربینهای نیکون، سونی، فوجیفیلم، پاناسونیک، پنتاکس و ... دارای ضریب برش 5/1x هستند و یا تنها در برند کانُن با ابعاد 8/14×2/22 میلیمتر دارای ضریب برش6/1x میباشد. استفاده ضریب برش عمدتاً در اصلاح عدد فاصله کانونی در لنزهایی استفاده میشود که بر روی دوربینهای Crop Sensor بکار میروند. برای توضیح بیشتر، توجّه فرمایید که عدد فاصله کانونی لنزها که بر روی آنها در کارخانه حک شده است و به نوعی نشان دهنده زاویه دید آن لنز میباشد بر اساس دوربینهای تمام کادر (فولفریم) تعیین شدهاند. به عبارتی عدد فاصله کانونی که روی لنز حک شده است وقتی واقعی است که لنز بر روی یک دوربین تمام کادر بسته شود. در صورتی که لنز بر روی دوربینی با سنسور کوچکتر از سنسور قطع 35 میلیمتر مورد استفاده قرار گیرد، زاویه دید بدست آمده تغییر میکند و فاصله کانونی واقعی لنز معادل با آنچه بر روی لنز نوشته شده است نخواهد بود. در این موارد با دانستن ضریب برش سنسور در دوربین مورد نظر میتوان آن را در فاصله کانونی لنز مورد استفاده ضرب کرد تا عدد واقعی فاصله کانونی لنز برای آن دوربین مشخّص شود. مثلاً یک لنز 50 میلیمتری را بر روی یک دوربین عکّاسی نیکون با سنسور APS-C قرار دادهایم، با توجّه به اینکه ضریب برش دوربین مذکور 5/1 است، بنابراین با ضرب کردن آن در عدد 50، فاصله کانونی بدست آمده برای لنز مذکور معادل 75 میلیمتر خواهد شد. یعنی زاویه دید ایجاد شده توسّط لنز 50 میلیمتری بر روی دوربین مذکور مثل یک لنز 75 میلیمتری بر روی یک دوربین تمام کادر عمل میکند. به افراد توصیه میشود در هنگام تهیّه دوربین عکّاسی جدید، در صورتی که دوربین دارای سنسور تمام کادر نبود، ضریب برش سنسور آن را از طریق جداول استانداردی که موجود میباشد بدست آورده و به خاطر بسپارند.
انواع سنسورها در دوربین های عکّاسی دیجیتال
CCD[24]ها اوّلین سنسورهای بکار رفته در دوربینهای عکّاسی دیجیتال هستند که در سال 1969 میلادی معرفی شدند که در طی سالهای بعد، تکنولوژی آن تکامل یافت. از ویژگی برجسته آنها کیفیت تصویری بیشتر، محدوده دینامیکی وسیعتر و نویز کمتر نسبت به سنسورهای دیگر است؛ امّا به دلیل وجود تکنولوژی پیچیدهتر برای ساخت آنها و نیاز به منبع برق قویتر، استفاده از آنها امروزه محدود گردیده است. CMOS[25]ها که بیشترین استفاده را دارند در ایجاد تصاویر دیجیتال کیفیت کمتری نسبت به CCD تولید، امّا نیاز به انرژی الکتریکی کمتر، تولید راحتتر، عملکرد بهتر در عکّاسی با سرعتهای بالا و پاسخ دهی خوب در وضعیتهای نوری مختلف دارند.
پیکسل داغ (Hot Pixel)
پیکسل داغ یکی از نقصهای شایعی است که در اکثر دوربینهای دیجیتال کارکرده دیده میشود و به پیکسلهای منفردی گفته میشود که خیلی روشنتر از سایر پیکسلها در تصویر بوجود میآیند. گاهی به آنها جرقه[26] هم میگویند. پیکسل داغ بیشتر در عکّاسی با ISOهای بالا ایجاد میگردد و ارتباطی به فیلمبرداری ندارد.
پیکسل داغ شامل یک پیکسل منفرد میباشد که در داخل سنسور واقع شده است و به همین علّت به شکل کاملاً واضح در تصویر دیده میشود. به علّت اینکه سنسورها از فیلترهای رنگی استفاده میکنند، پیکسل داغ معمولاً دارای یکی از رنگهای سبز، آبی یا قرمز است. آنها بهصورت لکهای نیستند، منتشر نمیشوند و شباهتی به نویز هم ندارند. پیکسلهای به رنگ مشکی را پیکسل سوخته و پیکسلهای به رنگ سفید را پیکسل گیر کرده میگویند و بعد از مدّتی دوباره فعّال میگردد. پیکسلهای قرمز و آبی رنگ در دوربینهای کانُن و سفید و سبز در دوربینهای نیکون و سونی بیشتر مشاهده میگردد یعنی اینکه در ISO بالای 3200 عملکرد خوبی ندارند.
مقایسۀ پیکسل داغ بر روی تصویر با چند نوع اثر ناشی از گرد و غبار بر روی لنز
مکانیسم ایجاد پیکسل داغ
سنسور در داخل حفرههای میکروسکوپی خود که پیکسل نامیده میشود، فوتونهای نور را جمع میکند. بر اساس میزان فوتونها، سنسور شارژ الکتریکی خاصّی اختصاص میدهد که به عنوان ولتاژ آنالوگ توسّط دوربین مورد خوانش قرار میگیرد. این ولتاژ نمونهگیری میشود و بهصورت تدریجی به مقادیر دیجیتال تبدیل میگردد. این مقادیر دیجیتال در طی فرایندهای بعدی، تصویر نهایی را تشکیل میدهند.
وقتی شارژ الکتریکی به داخل حفرههای سنسور نشت میکند، این شارژ الکتریکی اضافی، ولتاژ را در حفره (پیکسل) بالا میبرد و آن را روشنتر از آنچه باید باشد نشان میدهد و به این ترتیب پیکسل داغ شکل میگیرد. وقتی سنسور داغ است، جریان نشت افزایش مییابد و در نتیجه پیکسلهای داغ بیشتری ایجاد میشود که در تصاویر نهایی دیده خواهد شد. این وضعیت اغلب زمانی اتّفاق میافتد که نوردهی طولانی مدّت پشت سر هم و به دفعات انجام میشود یا یک ISO بالا (معمولاً بالاتر از 800) در تنظیم دوربین بکار رفته باشد.
اهمّیت پیکسل داغ
پیکسل داغ اصولاً هنگام پردازش تصاویر در رایانه دیده میشود، یعنی هنگامی که با بزرگنمایی 200 درصد به عکس نگاه کنید (معمولاً در نمایشگر دوربین قابل رویت نیستند). آنها درISO بالاتر بیشتر دیده میشوند. هر دوربینی پیکسل داغ دارد. حتّی اگر تا حالا در دوربینی دیده نشده است، ممکن است بعداً دیده شود. وجود پیکسل داغ نباید موجب نگرانی شود و عاملی برای پس دادن دوربین عکّاسی کارکرده خریداری شده نمیباشد!
جای پیکسلهای داغ بر روی تصویر (و سنسور) همیشه ثابت است. گاهی در عکسها دیده میشود و گاهی دیده نمیشود. اگر کسی خیلی نگران آنها است، میتواند جایشان را پیدا کند و همیشه در عکسهای خود آنها را ببیند، ولی معمولاً افراد به این پیکسلها توجّهی ندارند.
پیکسل داغ در بزرگنمایی تصویر معمولاً به حالت صلیبی شکل دیده میشود
روش پیدا کردن پیکسلهای داغ
به طور معمولاً برای این کار دوربین را بر روی تنظیمات دستی (M) قرار داده و با ISO 100، گشودگی دیافراگمی با اعداد بزرگی چون f/22 و سرعت شاتر در محدوده 15 الی30 ثانیه یک عکس میگیرند. مجدداً همین کار را با ISO 1250 و سرعت شاتر در حدود 250/1 الی 1600/1 و بدون تغییر اندازه گشودگی دیافراگم عکس دیگری را ثبت و بر روی نمایشگر رایانه با اعمال بزرگنمایی 100% هر دو عکس را بررسی مینمایند.
پیکسلهای رنگی کوچک نشان دهنده پیکسلهای داغ میباشند و اگر بر روی آنها زوم کنید معمولاً به حالت صلیبی شکل دیده میشوند. معمولاً در عکس دوم که ISO بالاتری دارد پیکسلهای داغ بیشتری یافت میگردد. معمولاً پیکسل داغ در دوربینهای نیکون، سونی، فوجی و ... به نُدرت امّا در کانُن به کرات دیده میشود.
برطرف کردن پیکسل داغ
پیکسل داغ در عکّاسی مشکل بزرگی نیست اصولاً میتوان از آن چشم پوشی کرد. در عین حال میتوان آن را به سادگی در یک نرمافزار ویرایش عکس مثل فوتوشاپ یا لایت روم برطرف نمود. یک روش اصلاح پیکسل داغ با استفاده از ابزار Spot Healing Brush نرمافزار فوتوشاپ میباشد.
این تصور رایج در ایران که فیلمبرداری با دوربینهای DSLR باعث کاهش کیفیت رنگ در عکس، ایجاد پیکسل سوخته یا گیرکرده میشود اشتباه و فیلمبرداری هیچ گونه نقصی را در عملکرد سنسور دوربین ایجاد نمیکند. امّا فیلمبرداری مداوم بیش از 30 دقیقه یا فیلمبرداری با ISO بالاتر از 400 باعث بالا رفتن دمای پردازنده و سنسور دوربین شده و در صورت فیلمبرداری متناوب (مثلاً فیلمبرداری در مجالس عروسی) بدون اجازه دادن فرصت کافی جهت خنک شدن سنسور میتواند باعث آسیب به پردازنده و یا سوختن سنسور گردد. حداقل زمان کافی جهت خنک شدن پردازنده و سنسور دوربین پس از هر 30 دقیقه فیلمبرداری 15 دقیقه خاموش نمودن دوربین است. |
آشنایی با نحوه عملکرد دوربین عکّاسی دیجیتال - سنسور Sensor (بخش اوّل)
آشنایی با نحوه عملکرد دوربین عکّاسی دیجیتال - شاتر Sutter (بخش دوم)
آشنایی با نحوه عملکرد دوربین عکّاسی دیجیتال - روزنه دیافراگم Aperture (بخش سوم)
[1]- Body [2]- Viewfinder [3]- Digital single-lens reflex camera
منبع: برگرفته شده از کتاب آموزش صفر تا صد اصول پایه عکّاسی دیجیتال نویسنده: حمید حساس