در ترکیب یک عکس، اجزا و عناصر بصری گوناگونی بکار میرود که میتوان آنها را در چند دسته کلّی تحت عنوان عناصر پایه در ترکیببندی، طبقه بندی نمود: قطع تصویر، نقطه، خط، شکل(سطح، حجم، فرم)، بافت، رنگ و روشنایی
طرّاحی، نقّاشی و نیز فرایند تولید یک عکس اشتراکاتی دارند. هر کدام میکوشند تا جهان زنده را متوقف کنند و آن را در قابی دو بعدی قرار دهند. جهان، مکانی پویاست و افراد و موضوعات در فضایی سهبعدی در حرکتاند. در مقابل، عکس و نقّاشی افزون بر توقف زمان، توجّه مخاطبان را نیز به بخش قاب شدهای از جهان جلب میکنند، جایی که روابط فضایی اکنون در آن منجمد شده و در قابی دو بعدی بازنمایی میشود. هم در عکّاسی و هم در نقّاشی، هر چه پویاست ایستا میشود و دنیای سهبعدی، دوبعدی میشود. نقّاش اثرش را میسازد، روی آن کار میکند و با مراجعهی دوباره به دنیای واقعی، در آن بازنگری میکند و یا اصلاً آن را بر اساس تخیّل بهوجود میآورد. در مقابل، عکّاسی بخشی از دنیای واقعی را قاب گیری میکند و عناصر موضعی را در آن قاب سازماندهی میکند.
فاصله اَبَر کانونی یا هایپر فوکال به فاصلهای گفته میشود که با فوکوس در آن فاصله با مقدار معینی از دیافراگم میتوانید بزرگترین عمق میدان (محدوده فوکوس) را تا بینهایت داشته باشیم، به عبارت دیگر با فوکوس کردن در فاصله ابر کانونی عمق میدان شما مقداری خواهد بود از بینهایت تا نزدیکترین فاصله ممکن تا دوربین. استفاده از فاصله ابرکانونی یک تکنیک فوکوس محبوب بین عکّاسان بود و در زمان حال هم وقتی فوکوس خودکار دوربین در شرایط کم نور خوب عمل نمیکند یک تکنیک فوق العاده برای فوکوس کردن است.
وقتی که در مورد ساز و کار تکنولوژیهای به کار رفته در سیستم فوکوس خودکار دوربینهایDSLR صحبت میکنیم و مخصوصاً زمانی که به مبحث سیستم فوکوس خودکار تشخیص فاز (Phase Detection) وارد میشویم، داستان کمی پیچیده میشود. بههمین منظور، موضوع بررسی چگونگی ساز و کار سیستم فوکوس خودکار تشخیص فاز، شاید برای تمامی خوانندگان و فعالان این عرصه، جالب و خوشآیند نباشد. امّا در هر حال در این کتاب قصد دارم کاملاً به این موضوع پرداخته و حقایق آن را بهطور واضح و آشکاری روشن کنم. در واقع قصد دارم درباره مشکلات مربوط به این سیستم فوکوس و همچنین راه حلهای آن و البتّه چگونه عملکرد این سیستم در هنگام ثبت یک عکس بیان و شما را بهطور کامل با این تکنولوژی آشنا سازم.
اطلاعات مربوط به نحوه عملکرد لنزها، انواع آنها و کاربردهای متنوّعی که در عکّاسی دیجیتال دارند برای هر فردی که قصد دارد بطور جدّی به عکّاسی بپردازد لازم است. انتخاب لنز مناسب برای گرفتن یک عکس خاص با توجّه به نوع دوربین، کیفیت مورد نظر، سرعت لنز، وزن، اندازه و حتّی قیمت لنز میتواند موضوعی چالش برانگیز باشد. دانش استفاده بجا از لنزهای مختلف و اطلاع از توانایی آنها در ایجاد تصاویر گوناگون نقش مهمّی در افزایش کنترل خلّاقانه هر عکّاسی بر جریان گرفتن عکس بر عهده دارد. در اینجا ابتدا چند اصطلاح و تعریف در خصوص مفاهیم مرتبط با مبحث لنزها شرح داده میشود.
با استفاده از این اصل دوربینها و لنزهایی ساخته شده است که با کمک آنها میتوان از محدودیتهای معمول در عمق میدان و پرسپکتیو فراتر رفت. از جنبه تاریخی اصل شایم فلوگ در سال 1894 میلادی توسط تئودور شایم فلوگ، افسر اتریشی مطرح گردید. وی این قانون فیزیکی را برای اوّلین بار برای اصلاح پرسپکتیو در عکّاسی هوایی بکار گرفت. با این وجود شایم فلوگ عقیده داشت که کاشف این اصل، مهندس و مخترعی فرانسوی به نام ژول کارپنتیه میباشد.
شاید شما دوربین خود را تازه خریداری نموده باشید و یا حتی سالها است که عکّاسی میکنید، امّا برخی از علائمی که بر روی بدنه دوربین خود است را نمیشناسید و یا حتّی تا کنون به آن توجّه هم نکردهاید. یکی از علائم درج شده بر روی بدنه دوربینهای عکّاسی دیجیتال DSLR علامت صفحه کانونی یا همان Focal Plane Mark است که با نماد فی بر روی بدنه دوربن درج شده است. حال معنا و مفهموم آن چیست؟ چه کاربردی دارد؟ در کجا و چه ژانری از عکّاسی اهمیّت خود را نمایان میکند؟ در ادامه با من حمید حساس همراه باشید تا به جواب این سوالها برسیم.
مثلث نوردهی یک مفهوم کلّی از رابطه میان سه جزءِ اصلی در مدیریّت نور و اثر گذاری آن بر تصویر است. هرکدام از اجزاء آن یک رأس از یک مثلث بوده و با تغییر هر کدام، بر دو رأس دیگر اثر میگذارد. برای افرادی که به تازگی عکّاسی را آغاز کردهاند ممکن است کمی سخت به نظر برسد. امّا با کمی دقّت، کار عملی و کسب تجربه میتوان آنرا درک و به نورسنجی در عکّاسی تسلّط پیدا کرد. با من حمید حساس همراه باشید تا سه اصل مهم در مثلث نوردهی را در عکاسی به شکل ساده و عمیق فرا بگیرید.